بعد از شنیدن کشته شدن دختر مورد علاقه‌ام نزاع راه انداختم و یکی را کشتم!

بعد از شنیدن کشته شدن دختر مورد علاقه‌ام نزاع راه انداختم و یکی را کشتم!
پسر عاشق وقتی خبر کشته شدن دختر مورد علاقه‌اش ا شنید چنان شوکه شد که در نزاعی خیابانی خودش نیز دست به قتل زد. او ابتدا به قصاص محکوم شد، اما حالا بخشیده شده است.
کد خبر: ۸۷۳۶
|
۰۷ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۲:۴۳

اعتماد آنلاین نوشت:  متهم که مردی جوان است در پی کشته شدن دختری که عاشقش بود و در حین سوگ عمیقی که تجربه می‌کرد، مرتکب قتل شد. متهم بعد از وارد کردن ضربات چاقو بر بدن مقتول از پارک محل درگیری فرار کرد و مرد مجروح که سعید نام داشت به بیمارستان برده شد، اما به دلیل شدت جراحات جانش را از دست داد.

ماموران از طریق دوربین مداربسته موفق شدند پسر جوان به نام مهرسان را بازداشت کنند و او به درگیری با سعید و قتل او اعتراف کرد.

پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و قضات باتوجه به درخواست اولیای‌دم، بعد از شنیدن دفاعیات مهرسان او را به قصاص محکوم کردند. رای صادره مورد تایید قرار گرفت و مهرسان برای قصاص به اجرای احکام معرفی شد؛ اما مادر سعید در لحظات آخر قبول کرد از قصاص گذشت کند و مهرسان دوباره به زندگی برگشت. به این ترتیب پرونده برای رسیدگی دوباره به دادگاه ارسال شد.

مهرسان که دوباره به زندگی برگشته بود، در محاکمه دوم اتهام قتل را قبول کرد و گفت: مدتی بود با دختری به نام نیلوفر رابطه داشتم. عاشقش شده بودم. انگار خدا در میان سختی‌های زندگی‌ام امید دوباره به من داده بود. چند روز قبل از قتل با نیلوفر صحبت و از او خواستگاری کردم و قرار شد هماهنگی بین خانواده‌ها را انجام دهیم و من به خواستگاری او بروم. روی ابر‌ها بودم. حالم خیلی خوب بود هیچ چیز نمی‌توانست حالم را بد کند تا اینکه سه روز بعد از خواستگاری متوجه شدم نیلوفر در خانه‌اش کشته شده است. چه کسی و چرا او را کشته بود، نمی‌دانستم و هنوز هم نمی‌دانم.

متهم ادامه داد: وضعیت روحی‌ام به شدت بهم ریخت. عاشق نیلوفر بودم و حالا سوگ جای عشق را در زندگی‌ام گرفته بود. لحظه‌ای نمی‌توانستم او را فراموش کنم. اینکه زندگی‌ام ناگهان بهم ریخته بود را باور نمی‌کردم. زمان حادثه ناراحت و عصبی در پارک نشسته بودم که با سعید روبه‌رو شدم. بدون هیچ دلیلی با هم درگیر شدیم. اصلا او را نمی‌شناختم و نمی‌دانم چرا یکدفعه بین‌مان درگیری ایجاد شد. از شدت عصبانیت او را زدم و از ترس فرار کردم.

متهم گفت: مادر سعید مرا بخشید. او به من درس زندگی داد. اشتباه بزرگی کردم و از کاری که کردم خیلی خیلی پشیمان هستم. حالا که بخشیده شدم از دادگاه هم درخواست بخشش دارم.

بنا به این گزارش قضات در پایان جلسه برای صدور رای وارد شور شدند.

سایر اخبار
ارسال نظرات
غیر قابل انتشار: ۰ | در انتظار بررسی: ۰ | انتشار یافته: