چه کسی رییس سازمان چای را ترور کرد؟

چه کسی رییس سازمان چای را ترور کرد؟
فروردین ماه سال ۱۳۰۸ بود. کاشف‌السلطنه با تجهیرات و ماشین‌آلات چای، از بمبئی به بوشهر رسیده بود که آن اتفاق رخ داد. اتفاقی که با گذشت بیش از ۹۴ سال از وقوعش روشن نیست تصادف بود یا ترور.
کد خبر: ۳۴۱۹
|
۲۱ دی ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۳

درباره تاریخچه ورود چای به ایران هنوز، اما و اگر‌هایی بسیار مطرح است. ایرانیان قهوه می‌خوردند. هنوز بر مراکز و واحد‌های صنفی که قلیان و چای و ... به مشتریان می‌دهند، نام قهوه‌خانه به چشم می‌خورد. گفته می‌شود چای در اوایل قرن هفده به عنوان یک نوشیدنی خاص وارد ایران شد و پس از آن بود که کم‌کم فراگیر شد. محمدعلی جمالزاده در کتاب گنج شایگان، آماری از وضعیت کالا‌های وارداتی به ایران ارائه می‌دهد. مرور این آمار نشان می‌دهد در اوایل قرن گذشته چای از هند و سریلانکا و قند از روسیه راهی ایران می‌شد تا استکانی فراهم شود و خستگی از جان آن‌که چای را می‌نوشد در برود.

پرونده جنجال برانگیر و عجیب فساد چای، این روز‌ها افکار عمومی را متوجه خود کرده است. فسادی در ابعاد سه میلیارد و چهارصد میلیون دلار که البته با ثروت بسیاری از ساکنان مشهور زمین برابری می‌کند. شرکتی برای واردات چای درجه یک و ابزار و ماشین‌آلات چای ارز دریافت کرده، اما بخشی از این ارز به کالا تبدیل نشده و بخشی دیگر نیز مشخصات کالای وارداتی را در برنداشته است.

به عبارت یگر چای سنواتی و سرطان‌زا و ارزان‌قیمت که بهایی در حدود دو دلار داشته است، به جای چای با کیفیت درجه یک در بازار ایران جا خوش کرده است.

در این میان از سال ۱۳۰۸ که رییس سازان چای در ایران به طرزی مشکوک کشته شد تا امروز، صنعت چای ایران بحران‌هایی عظیم را از سر گذرانده است، اما یکی از بحران‌های اصلی و غیرقابل حل آن است که بسیاری از طرفداران نوشیدن چای ترجیح می‌دهند در ویلا‌هایی بنشینند که زمانی تعلق به چای‌کاری بوده و استکانی چای خارجی را بنوشند و به طبیعتی بنگرند که زوالش را به تماشا نشسته است.

موج تبدیل چای‌کاری‌ها به ویلا که زنگ‌های خطر آن سالیان قبل به صدا درآمده است می‌تواند چای ایرانی به به خاطره‌ای دوردست بدل کند. خاطره‌ای که مردی به نام کاشف‌السلطنه برای ایرانیان رقم زد.

چه کسی رییس سازمان چای را ترور کرد؟

کاشف‌السلطنه که بود؟

او اولین رییس سازمان چای در ایران است. وی البته با همت خود صنعتی به نام چای را در ایران شکل داد. نواده عباس در سال ۱۲۷۸ به دستور میرزا محسن خان مشیرالدوله، به سمت ژنرال کنسولی ایران در هند مأمور شد. پس از مدتی اقامت در بمبئی، به محل تابستانی هیات‌های نمایندگی سیاسی واقع در منطقه سیملا در دامنه هیمالیا رفت و همان‌جا دربارهٔ کشت چای به مطالعه پرداخت. سپس به نواحی چای‌خیز هند سفر کرد و ضمن مشاهده کشت و صنعت چای، دوره تحصیلی آن را نیز به پایان برد و به اخذ گواهینامه نائل آمد. در حالی او به این توفیقات دست می‌یافت که صنعت چای انحصاری بود و آموختن آن به مردم دیگر کشور‌های شرقی مجاز نبود. از این رو، وی ناگزیر هویت خویش را پنهان می‌ساخت و به عنوان تاجر فرانسوی در مؤسسه انگلیسی‌ها به تحصیل می‌پرداخت. وی در مزرعه‌ای کشت چای را نیز تجربه کرد.

در آن دوران واردات چای فشار سنگینی بر بودجه دولت ایران بود. نزدیک به هشتاد درصد از چای ایران از هند می‌آمد و میزان واردات چای، این نوشیدنی که محبوبیت روزافزونی در اجتماع ایران از آن خود کرده بود به حدود یک میلیون تومان در سال می‌رسید. محمد میرزا کاشف‌السلطنه با خود حساب کرده بود طی یک دوره ده تا دوازده ساله، ایران با کشت چای در گیلان و لاهیجان می‌توان در این عرصه به خودکفایی دست یابد.

با مشقت فراوان بالاخره توانست تخم گیاه چای را وارد ایران کند، اما در سال‌های ابتدایی با مقاومت مردم گیلان نیز روبرو بود. به هر روی توانست با پافشاری بر این خواسته بخشی از کشاورزان در این خطه را با خود همراه کند. کسانی که شغلی به نام چای‌کاری را پذیرفتند.

در دوره استبداد ضغیر محمدعلی شاهی، با وی به مخالفت پرداخت و پس از رسیدن احمدشاه به سلطنت با وی همکاری کرد.

او امتیاز چای را در اختیار داشت و پس از سقوط حکومت قاجار از سوی وزارت فواید عامه به عنوان رییس سازمان چای منصوب شد.

او خدمات دیگری نیز برای ایران داشت. واردات نمونه‌ای از بذربرنج که با آب و هوای ایران سازگار بود و همچنین تشکیل شهرداری به شیوه مدرن و نامگذاری خیابان‌ها و کوچه‌های تهران، شماره‌گذاری منازل، روشنایی خیابان‌ها با چراغ برق، ترتیب رسانیدن آب آشامیدنی به خانه‌ها با گاری بشکه دار، اداره پلیس، سرویس درشکه اسبی کرایه برای استفاده عموم، برنامه رفتگری و نظافت معابر، آب‌پاشی خیابان‌ها.

هر چه بود در سال ۱۳۰۸، وقتی برای واردات ماشین‌آلات چای و ... از بمبئی به ایران رسید، طومار زندگی‌اش در هم پیچید. او اتومبیلی از کمپانی زیگلر با راننده عرب و اتومبیل دیگری برای همراهان اجاره کرد و ساعت ۱۱ صبح از بوشهر به سمت شیراز به راه افتادند. در اتومبیل اول کاشف‌السلطنه در صندلی جلو، و پرتیوا - مأمور انگلیسی – و یک ژاندارم پشت سر راننده نشستند، در اتومبیل دوم چهار نفر متخصص چینی سوار شدند، هشت صندوق لوازم شخصی کاشف‌السلطنه نیز در آن بود. در گردنه ملو که بین دالکی و کنارتخته بود، اتومبیل به دره پرت شد. کاشف و ژاندارم در همان لحظه کشته شدند، اما راننده و پرتیوا با زخم مختصر در شیراز معالجه سرپایی شدند و به اتفاق رئیسی کمپانی زیگلر از آنجا رفتند. بعد از آن اثری از این راننده که شاهد معتبری در این حادثه بود، یافت نشد.

ابهامات در مورد کشته شدن کاشف‌السلطنه و شایعات اینکه نفر عقب او، پرتیوا، با گلوله او را کشته است و بعد اتومبیل را پرت کرده‌اند، به قوت خود باقی است. از قول برخی شاهدان عینی گفته شده به هنگام دفن جنازه وی، اثر یک گلوله را در شقیقه او دیده‌اند.

بنا بر وصیتش او را بر تپه‌های چای در لاهیجان به خاک سپردند که در همان مکان آرامگاهی به پا شد که اکنون موزه تاریخ چای ایران است.

حالا او از فراز تپه‌های لاهیجان، روییدن ویلا‌ها بر زمین‌هایی که قرار بود مصرف چای ایران را تامین کنند به نظاره نشسته است. هنوز صد سال از آن رویای نه چندان دوردست نگذشته است، اما چای همچنان کالای مهم وارداتی است و در سایه‌ی رشد قیمت زمین، ویلاسازی پرسودتر از چای‌کاری.

منبع: خبرآنلاین

سایر اخبار
ارسال نظرات
غیر قابل انتشار: ۰ | در انتظار بررسی: ۰ | انتشار یافته: