زیسان: تکرار احساس یا دیدن یک مکان چیست؟ به چنین موقعیت یا احساسی، «آشناپنداری» یا اصطلاحاً «دِژاوو» میگویند. این احساس که رویدادی که هم اکنون برای شما اتفاق افتاده، عینا تکرار واقعهای است که قبلا برای شما رخ داده است را دو سوم افراد جهان لااقل یک بار در زندگی خود تجربه کرده اند! این تجربه در برخی موارد ترسناک و اضطراب زا و در مواردی میتواند هیجانانگیز باشد. اما آیا واقعا دژاوو یا آشناپنداری به چه علت رخ میدهد؟ ممکن است تصاویر آشنا به طریقی الهام شده باشند؟ در این مقاله قصد داریم دربارهی علت اصلی این پدیده و فرضیههای مربوط به آن صحبت کنیم!
دژاوو – Déjà vu، واژهای فرانسوی به معنای «از قبل دیده شده» است و به حالتی گفته میشود که در آن شخص احساس میکند، چیزی که در حال رخ دادن است را، قبلا تجربه کرده است. برای اولین بار امیلی بویراک، دانشمند فرانسوی در سال ۱۸۶۷ این واژه را در کتابش با عنوان «آینده دانش روانشناسی» به کار برد.
بیشتر بخوانید: بختک در خواب چیست؟
کودکان بیشتر از بقیه دچار دژاوو میشوند. تعداد بسیار اندکی از افراد، نخستین بار قبل از سن ۶ سالگی دژاوو را تجربه کردهاند. خیلیها هم میگویند نخستین بار قبل از ۱۰ سالگی دچار این حالت شدهاند.
این پدیده کمی پیچیده است و تئوریهای متفاوتی در مورد آن وجود دارد، اما حدود ۷۰ درصد از مردم اظهار میکنند، این احساس را تجربه کردهاند. هر چند بیشتر این اتفاق در افراد ۱۵ تا ۲۵ سال میافتد و دانشمندان عقیده دارند با بالا رفتن سن این اتفاق کمتر میافتد.
دژاوو در واقع نشانهٔ ذهن سالمی است که میتواند هشدارهای آشنایی را که صحیح نیستند، تشخیص بدهد. شاید آنچه در سنین بالای ۲۵ سال رخ میدهد، این است که فرد در تشخیص هشدارهای آشناییِ ناصحیح مشکل پیدا میکند و در حقیقت آنها را باور میکند. البته دلایل دیگری هم برای کمتر شدن تعداد تجربههای دژاوو در سنین بالای ۲۵ سال مطرح شدهاند.
بیش از ۴۰ تئوری درباره این که دژاوو چیست و چه علتی دارد وجود دارد؛ ۲ قرن است که مردم سعی میکنند دلیل این پدیده را کشف کنند که از فلاسفه و روانشناسان تا کارشناسان ماورالطبیعه هر کدام نظری دارند. در ادامه به چندین فرضیۀ برجسته دربارهی علت وقوع این پدیده میپردازیم.
این تفسیر از دژاوو بر این اساس است که شما قبلاً موقعیتی یا چیزی بسیار شبیه به آن را تجربه کردهاید، اما آن را آگاهانه به یاد نمیآورید. در عوض، شما آن را به صورت ناخودآگاه به خاطر میآورید، به همین دلیل احساس آشناپنداری میکنید، حتی با اینکه نمیدانید چرا.
فروید معتقد است، این تجارب ناشی از امیال سرکوب شده یا خاطرات مربوط به یک رویداد استرسزاست که افراد نمیتوانند به طور طبیعی به آن دسترسی پیدا کنند.
فرضیهی آشنایی تک المانه میگوید شما دژاوو را زمانی تجربه میکنید که المانی از صحنه برایتان آشنا باشد، اما آن المان را آگاهانه تشخیص نداده باشید، زیرا در یک مکان متفاوت است!
مانند اینکه آرایشگر خود را در خیابان ببینید. مغز شما هنوز هم آرایشگر را حتی اگر دیگر المانها را تشخیص ندهید، آشنا میپندارد و این احساس آشنایی را به کل صحنه تعمیم میدهد. محققان ِ دیگر این فرضیه را برای چندین المان نیز توسعه دادهاند.
فرضیه آشنایی گشتالت بر چگونگی آرایش آیتمها در صحنه و چگونگی رخ دادن دژاوو در هنگام تجربهی چیزی با طرحی مشابه، متمرکز است. بعنوان مثال، ممکن است قبلاً نقاشی دوستتان را در اتاقش ندیده باشید، اما شاید قبلاً اتاقی را دیده باشید که مشابه اتاق دوستتان باشد. یک نقاشی آویزان روی دیوار کنار مبل و در مجاورت قفسۀ کتابها. از آنجا که نمیتوانید اتاق دیگر را به یاد بیاورید، دژاوو را تجربه میکنید.
یکی از مزیتهای فرضیۀ شباهت گشتالت این است که میتوان مستقیماً آن را آزمایش کرد.
در یک مطالعه، شرکتکنندگان در واقعیت مجازی به اتاقهایی نگاه میکردند، سپس از آنها سؤال شد که اتاق جدید چقدر برایشان آشنا است و آیا احساس میکردند که در حال تجربه دژاوو هستند.
محققان دریافتند که شرکتکنندگانی که نمیتوانند اتاقهای قدیمی را به یاد بیاورند، تمایل داشتند که فکر کنند اتاق جدید برایشان آشنا است و اگر اتاق جدید شبیه اتاقهای قدیمی باشد، آنها در حال تجربه دژوا بودند. علاوه بر این، هرچه اتاق جدید بیشتر به اتاق قدیمی شباهت داشته باشد، درجهی آشناپنداری بالاتر میرفت.
این فرضیه براساس نحوۀ حرکت سریع اطلاعات از میان مغز شماست. مناطق مختلف مغز شما اطلاعات را به مناطق «مرتبه بالاتر» منتقل میکنند. در آنجا اطلاعات کنار هم جمع میشوند تا به شما در درک جهان کمک کنند. اگر این روند پیچیده به هر طریقی مختل شود (شاید بخشی چیزی را کندتر یا سریعتر از آنچه معمولاً انجام میشود بفرستد)، مغز شما به صورت نادرستی محیط اطراف را تفسیر میکند.
این فرضیه بر این باور است که دژاوو زمانی تجربه میشود که فعالیت خود بخودی مغز با آنچه که در حال حاضر تجربه میکنید، بیارتباط باشد. زمانیکه این اتفاق در بخشی از مغز شما که با حافظه ارتباط دارد رخ میدهد، میتوانید احساس کاذب آشناپنداری را داشته باشید.
در جریان آزمایشات صورت گرفته مشخص شد بیمارانی که به بیماری صرع لوب گیجگاهی مبتلا هستند نسبت به آنهایی که از این اختلال عصبی رنج نمیبرند، بیشتر چنین حالتی را تجربه میکنند. این یعنی دژاوو احتمالا با لوب گیجگاهی مغز در ارتباط است.
در جریان یکی از این حملات ارسال سلولهای عصبی با اختلال روبرو میشوند و پیامهای به هم ریختهای برای بخشهای مختلف بدن ارسال میشود.
اگر بخواهیم به صورت سادهتر بگوییم در این افراد دژاوو به خاطر اتصال رشتههای عصبی شان به یکدیگر رخ میدهد.
دانشمندان قرنها است که به دنبال توضیحی برای شرح دلیل و چگونگی وقوع این رویداد هستند، اخیرا گروهی از دانشمندان عصبشناسی ادعا میکنند پاسخی برای این پرسش یافتهاند! تا پیش از این فکر میکردند دژاوو نتیجه حافظه کاذب (False Memory) است که مغز ایجاد میکند، اما اکیرا اوکانر (Akira O’Connor) از دانشگاه سنت اندروز انگلستان بههمراه گروهش، اخیرا تحقیقی انجام داده که این فرضیه را رد میکند!
آنها موفق شدند حس دژاوو را در محیطی آزمایشگاهی فعال کنند تا به این شکل رویدادی که کاملا خودبهخودی، زودگذر و غیرقابل پیشبینی است را کمی قابل لمستر سازند.
روش این گروه، از روش استانداردی برای ایجاد حافظه کاذب استفاده میکند. طی این روش، فهرستی از واژههای مرتبط را برای فرد میخوانند، بهطور مثال، تختخواب، بالش، شب، رویا؛ ولی واژهٔ کلیدی که آنها را به هم مرتبط میکند، نمیگویند؛ در این مثال، واژهٔ کلیدی، «خواب» است. وقتی پس از مدتی از آن فرد درباره واژههایی میپرسند که شنیده است، او تصور میکند واژه «خواب» را هم شنیده، که این همان حافظه کاذب است.
اوکانر و گروهش، برای ایجاد احساس دژاوو، ابتدا از فرد میپرسیدند که آیا واژهای شنیده که با حرف «خ» آغاز شده باشد. افراد پاسخ میدادند که چنین واژهای نشنیدهاند. این یعنی وقتی بعد از آن درباره واژه خواب از آنها میپرسیدند، به یاد میآوردند که نباید چنین واژهای را شنیده باشند، اما در عین حال این واژه برایشان آشنا بود. اوکانر میگوید این چنین بود که آنها میگفتند احساس غریب دژاوو را تجربه کردهاند.
این گروه، برای اسکن مغز ۲۱ داوطلب آزمایش، هنگام دچار شدن به این دژاووی ساختگی، از MRI استفاده کردند. شاید انتظار داشته باشید بخشهایی از مغز که درگیر حافظه هستند، مانند هیپوکامپ (Hippocampus) طی رخداد این پدیده فعال باشند، اما اینطور نیست! گروه اوکانر متوجه شدند ناحیه پیشگاهی مغز که در تصمیمگیری درگیر است، در این فرایند هم فعال است.
اوکانرا اعتقاد دارد که نواحی پیشگاهی مغز احتمالا خاطرات ما را بررسی میکنند و اگر به خطای حافظهای برخورد کنند، هشدار میدهند، یعنی تناقضی بین آنچه ما واقعا تجربه کردهایم و آنچه فکر میکنیم تجربه کردهایم. خلاصه، طی فرایند دژاوو، تناقضی در مغز اتفاق میافتد.
اگر این یافتهها تایید بشوند، یعنی دژاوو نشانهٔ این است که دستگاه بررسی حافظهی مغز شما درست کار میکند، و اینکه بعید است رویدادها را اشتباهی به یاد بیاورید.
این یافته با آنچه قبلا دربارهی آثار گذر سن بر حافظه میدانستیم تطابق دارد؛ دژاوو در کودکان شایعتر است و همینطور که سن بالا رفته و حافظه رو به زوال میرود، دژاوو هم دیگر اتفاق نمیافتد؛ یعنی دیگر متوجه خطاهای حافظه نمیشوید، چون دستگاه بررسی حافظه رو به زوال میگذارد.
به گفته دکتر میچیو کاکو، دژاوو نمیتواند به علت وجود تداخل در جهانهای موازی باشد. زیرا بنا به گفتهی پروفسور استیو واینبرگ، فیزیکدان نظرى و برنده جایزه نوبل، تعداد بى شمارى واقعیت هاى موازى هم زمان با ما در یک اتاق وجود دارند.