زن میانسال: ۱۳ سالگی مرا شوهر دادند

زن میانسال: ۱۳ سالگی مرا شوهر دادند
زن میانسال با مراجعه به پلیس برای نجات زندگی فرزند ناخلفش کمک خواست؛ دختری که دلسوزی مادر را نمی‌بیند و مفتون حرف‌های پدر کلاهبردار و معتادش شده است.
کد خبر: ۲۶۶۵۵
|
۱۹ تير ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۲

زن میانسال با مراجعه به پلیس برای نجات زندگی فرزند ناخلفش کمک خواست؛ دختری که دلسوزی مادر را نمی‌بیند و مفتون حرف‌های پدر کلاهبردار و معتادش شده است.

به گزارش همشهری آنلاین، زن ۵۵ ساله به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: ۴۲ سال قبل خانواده امیرعلی به خواستگاری من آمدند و پدرم به خاطر مشکلات اقتصادی زیادی که داشت، بلافاصله با ازدواج من موافقت کرد چراکه خانواده امیرعلی اوضاع اقتصادی خوبی داشتند. آن زمان دختری ۱۳ ساله بودم و از امور خانه‌داری و زناشویی چیزی نمی‌دانستم.

هنگامی که قدم به زندگی مشترک گذاشتم، تازه فهمیدم چه اشتباه بزرگی مرتکب شده ام. شوهرم که ۱۰ سال از من بزرگ‌تر بود، نه تنها مشروبات الکلی مصرف می‌کرد، بلکه چشم‌چران و هوسران هم بود. هر بار که به رفتار‌های امیرعلی اعتراض می‌کردم، مادرشوهرم با من درگیر می‌شد و ماجرا را تغییر می‌داد.

شوهرم بعد از این خلافکاری‌ها به سراغ کلاهبرداری رفت. در این شرایط من با همه سختی‌ها و مشکلات زندگی به تحصیلاتم ادامه دادم و در یکی از رشته‌های زیرمجموعه پزشکی دانش‌آموخته شدم. از سوی دیگر هم به خاطر رتبه برتر تحصیلی بلافاصله در دانشگاه علوم پزشکی مشهد استخدام و مشغول کار شدم، اما نگذاشتم این موضوع خللی در امور خانه‌داری یا زندگی مشترکمان ایجاد کند.

در حالی که از ۳ فرزندم مراقبت می‌کردم، شوهرم به جرم کلاهبرداری گسترده از مردم راهی زندان شد و دادگاه همه اموال او و پدرش را توقیف کرد. در این شرایط من مخارج خانواده را به عهده گرفتم و آنها را به سر و سامان رساندم، ولی آخرین دخترم که اکنون ۲۰ ساله است از حدود ۲ سال قبل درس را نیمه‌تمام رها کرد و در یک پوشاک‌فروشی مشغول کار شد.

این در حالی بود که برای یکی از فرزندانم آپارتمان و برای سونیا هم یک خودرو خریدم تا به راحتی به محل کارش رفت وآمد کند. متاسفانه او با پسری آشنا شده که همسرش را طلاق داده و اکنون قصد ازدواج با سونیا را دارد. هرچه هم دخترم را نصیحت می‌کنم که این ازدواج فرجامی ندارد، به حرفم گوش نمی‌دهد.

شب گذشته سونیا با یک نایلون پر از مرغ به خانه آمد و گفت امشب مهمان داریم. وقتی با تعجب سوال کردم مهمان کیست، گفت خواستگار است، مگر من باید هر موضوعی را با تو هماهنگ کنم! دخترم با الفاظ زشت و توهین‌آمیز با من حرف می‌زند و پدرش هم از او حمایت می‌کند.

می‌دانم رفتار‌های او آینده‌اش را تباه خواهد کرد، اما هیچ‌کس در خانواده به نظر من توجهی ندارد چراکه شوهرم بعد از آزادی از زندان و در حالی که به مصرف مواد مخدر هم اعتیاد دارد، سعی کرد فرزندانم را به سوی خودش جذب کند و اکنون آنها طوری بار آمده‌اند که هر کاری را انجام می‌دهند و به نصیحت‌های دلسوزانه من گوش نمی‌کنند.

بررسی‌های روان‌شناختی و اقدامات مشاوره‌اای درباره این ماجرا با صدور دستوری از سوی سرهنگ جواد یعقوبی (رئیس کلانتری سپاد مشهد) به گروه مشاوران دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.

سایر اخبار
ارسال نظرات
غیر قابل انتشار: ۰ | در انتظار بررسی: ۰ | انتشار یافته: