ایسنا نوشت: ساسیمانکن (ساسان حیدرییافته) و مشاورانش در این سالها برای بر سر زبان افتادن، به هر المانی متوسل شدهاند و در این مسیر برای رسیدن به اهدافشان هر بار بخشی کلیدی از فرهنگ ایرانی ـ اسلامی و قشری مهم از جامعه را نشانه گرفتهاند. تدوین کلیپی جعلی از لایو او با عموپورنگ، استفاده از اصطلاحات روزِ جامعه ایران در ترانهها، ارجاع به دیالوگهای فیلمهای مطرح تا همین مورد اخیر و توسل به شخصیتهای تاریخی ناصرالدینشاه و امیرکبیر، همهی کارهایی است که او برای آنکه بیشتر سر زبانها بیفتد انجام میدهد، هدفی که به نظر میرسد حالا با انتشار دو آهنگ در فاصله زمانیِ کوتاه (برخلاف سیاق گذشته که سالی یک آهنگ یا کمتر منتشر میکرد)، قرار است جدیتر از گذشته دنبال شود؛ اما چگونه؟
او میداند با رویکردی که در سالهای اخیر در پیش گرفته، قرار نیست همه به شنیدن آهنگهایش تمایل نشان دهند؛ بهخصوص بعد از ماجرای انتشار قطعاتی از این خواننده با محتواهای زرد و مبتذل که به شکل واضحی گروه مخاطبِ کم سن و سال را هدف قرار داده بود، خیلی خانوادههای ایرانی آهنگهای او را از سبد شنیداری خود و کودکانشان حذف کردهاند؛ اما اگر در سناریویی جدید، او را کنار خواننده دیگری ببینید که اتفاقا آهنگهایش نه تنها در میان فارسیزبانان بلکه در میان انگلیسیزبانان هم شنیده میشود احتمال بیشتری دارد که شانس یک بار پِلی شدن این آهنگ را داشته باشند.
تِرَک جدید «هلو» کار مشترک ساسیمانکن و آرش است؛ یک آهنگ دو دقیقه و ۵۴ ثانیهای که در ترجیعبَندها از جمله «سنی چوخ سویرم» به معنای «خیلی دوستت دارم» استفاده کرده است؛ موضوعی که احتمالِ قصدِ آنها برای شنیده شدن در میان جمعیت انبود آذریزبان ایرانی و همچنین غیرفارسی زبانان در کشور همسایه (ترکیه) که اتفاقا سریالهایشان این روزها پربیننده شده را قوت میبخشد.
اما استفاده از یک موسیقی با ریتم شاد در کنارِ ترانهای بیمحتوا، به تنهایی تضمینِ دیده شدن نیست؛ اینجاست که ساخت ویدیویی خوش آب و رنگ با بهرهگیری از المانهای ایرانی میتواند ترکیب را کامل کند؛ ویدیویی که یک بار از گریم «عموقناد» و یک بار از گریم دو شخصیت تاریخی یعنی ناصرالدین شاه و امیرکبیر استفاده میکند!
پس از پخش سریال «جیران» که برداشتی آزاد از مقطعی از زندگی ناصرالدینشاه قاجار بود و در ادامه ساخت چند پروژه دیگر از آن مقطع تاریخی («آهوی من مارال» از ساختههای مهرداد غفارزاده و «قبله عالم» به کارگردانی حامد محمدی) که به دنبال روایتی عاشقانه در کنار فضای دربار ناصری بودند، حتی مخاطبِ نسل جوان که شاید علاقه و آشنایی کمتری با تاریخ داشته باشد، با این فضا آشنا شد و در نتیجه ورود با این بخش از تاریخ در بین جوانها، احتمال ارتباط بیشتر را برای سازندگان فراهم میکرد.
از طرفی روایت زندگی امیرکبیر و قتل او نیز موضوعی است که به واسطه روایت آن در کتابهای درسی و ساخت فیلمها و سریالها، برای مخاطبان زیادی ملموس است. پس با این تفاسیر انتشار حدود ۳۰ ثانیه از ویدیو کلیپ این آهنگ که دو خواننده را با گریم این شخصیتهای تاریخی در میان دربارِ ناصری نشان میدهد، میتواند هر فردی را کنجکاو کند که این بار قرار است با چه اثری روبهرو شود؟ هرچند بسیاری از رسانهها چنین تولیدی را توهین مستقیم به شخص امیرکبیر به عنوان یکی از شخصیتهای محبوب تاریخ ایران دانسته و این بار از این منظر به انتقاد از آهنگ برخاستهاند.
اما در نگاه کلی، نهایتا مخاطب ترانهای را میشنود که محتوای آن هیچ ارتباطی به آنچه که دیده ندارد، اما در یک برنامه از پیش طراحی شده برای اقناع حس کنجکاوی به بیشتر دیده شدن اثر کمک کرده است. دیده شدن محتوایی زرد که این بار به نظر میرسد دست روی تخریب چهرههای تاریخی ـ فرهنگی کشور گذاشته است که تلاش میکند برخلاف نسلی که احتمالا امیرکبیر را به واسطه بازی سعید نیکپور در سریالی با همین نام میشناختند، نوجوانان و جوانان امروزی این شخصیت تاثیرگذار تاریخی را به واسطه خوانندهای بشناسند که ترانههایش از کمترین محتوای لازم برخوردار است.