مجید حسین زاده در روزنامه خراسان نوشت: شاید باور نکنید، اما یکی از ناشناخته و جذابترین جاذبههای تاریخی کشورمان در کنار یکی از پربازدیدترین جاذبههای باقدمت کشورمان قرار دارد. آذربایجانشرقی استانی با طبیعتی بکر، آبوهوای کوهستانی و جاذبههای تاریخی منحصر به فرد است که صاحب مقاصد گردشگری مطرح کشورمان به حساب میآید. یکی از این آثار تاریخی روستای زیرخاکی حیلهور است که کمتر مورد توجه قرار گرفته، اما در جوارش روستای تاریخی و کلهقندی کندوان است که هر ساله گردشگران زیادی برای بازدید از آن، راهی این دیار میشوند و شما هم قطعا بارها و بارها اسم آن جا را شنیدید.
روستایی با معماری چشمگیر که بسیاری از افراد در سفر به استان آذربایجانشرقی حتما سری به آن خواهند زد تا کندوان و خانههای سنگی کندویی شکلاش را از نزدیک ببینند. اما شاید کمتر کسی باشد که تاکنون نام حیلهور را شنیده یا آن را دیده باشد، حتی بسیاری از افراد بومی این منطقه تاکنون نام حیلهور را نشنیدهاند چه برسد به دیدنش! به ذهن کمتر کسی میرسد که زمانی مردمانی زندگی در دل خاک را به روی آن ترجیح میدادند و خانههای خود را به صورت مخفیگاهی پنهان در میان رسوبات آتشفشانی میکندند یا شاید هم این مردمان خانههای خود را به عنوان مخفیگاهی برای حفاظت خود از دید دشمنان در جنگ یا درندگان وحشی ساختهاند.
این روستای مرموز، شگفتانگیز و پنهان در ۲ کیلومتری روستای معروف کندوان مستقر شده است. هنوز پژوهش باستانشناسی به صورت تخصصی روی این روستا صورت نگرفته و همین موضوع سبب شده تا حدس و گمانهای زیادی درباره تاریخچه، نحوه ساخت آن و ... وجود داشته باشد.
کندوان، یکی از سه روستای صخرهای جهان است که شهرت آن در کشورهای دیگر هم پیچیده است. البته دو روستای صخرهای دیگر در کشورهای ترکیه و آمریکا قرار دارند، اما برخلاف کندوان تبریز، کاملا خالی از سکنه شدهاند. در مسیر دو کیلومتری این روستا با آوازه جهانی، روستای دیگری است که در شگفتی ساخت سکونتگاه انسانی و دامی کم از کندوان ندارد.
آنطور که اسناد تاریخی میگویند زندگی در این روستا، مقدمهای برای زندگی در دل صخره و ایدهای برای شکلگیری روستای کندوان در ذهن مردمان آن روزگار بوده است. روستای تاریخی «حیلهور» در شمال شهر اسکو و در ۴۴ کیلومتری شهر تبریز و ۲ کیلومتری شمال کندوان واقع شده است. اثر معماری این دهکده در پای یکی از ارتفاعات شمالغربی مجموعه آتش فشانی سهند کنده شده و بنابه دلایل متعدد از اهمیت و موقعیت ویژهای برخوردار بوده است. روستای متروکه حیلهور که از آثار ملی آذربایجانشرقی است در مرداد سال ۱۳۸۴ با شماره ۱۲۶۲۲ در فهرست میراثملی کشور به ثبت رسیده است.
با این حال و در این سالها، اعتبارات کافی برای احیای این میراث باستانی که میتواند به یکی از جاذبههای دیدنی برای گردشگران داخلی و خارجی تبدیل شود، اختصاص داده نشده است و اگر هرچه زودتر برای مراقبت و نگهداری آن برنامهریزی نشود، ممکن است خرابیهای غیرقابل بازگشتی در آن جا اتفاق بیفتد.
در استان آذربایجانشرقی، روستاها و بناهایی با معماری دستکند و صخرهای مانند روستای «صور» در «بناب» و یک معبد در مراغه وجود دارد. روستای تاریخی حیلهور شهر اسکو هم یکی دیگر از این مکانها و البته خاصترین آنهاست. اسکو از مناطق دیدنی این استان است که از سمت شمال با شهرستان شبستر، از سمت شرق با تبریز، از سمت غرب با دریاچه ارومیه و از سمت جنوب با شهرستان آذرشهر هممرز است.
یکی از دلایل گمنامی این روستا مخفیبودن آن از دید رهگذران، مسافران و گردشگران است؛ اما اگر جزو افرادی باشید که به محیط اطرافشان دقت زیادی میکنند، در حالی که در مسیر اسکو به کندوان پیش میروید، در کنار جاده چشمتان به حفرههای متعدد در زمین خواهد خورد که اگر کمی کنجکاوی به خرج دهید و از نزدیک آنها را ببینید، متوجه چیزی حیرتانگیز میشوید! این حفرهها، خانههای مدفون روستای تاریخی و شگفتانگیز حیلهور هستند؛ روستایی خاموش و متروک و پر از سکوت و تنهایی که روزگاری محل زندگی افراد زیادی بوده است.
حیلهور روستایی است که در دل زمین کنده شده و خانههایشان بهصورت زاغههایی دستکند و زیبا هستند. این خانهها در نگاه اول قابل دیدن نیست و برای همین استتار و مخفی بودن که شاید به دلیل پنهان ماندن از دید بیگانگان اینگونه ساخته شدهاند، به حیلهور معروف شده است. یک دلیل احتمالی دیگر نامگذاری این روستا به نام حیلهور، این بوده که دشمنان را با حیله از اهالی آن جا دور میکرده است.
نام این روستای زیرزمینی همانطور که از اسمش پیداست، ظاهرا مکری برای دشمنان بوده است و زمانی که دشمنان به کندوان حمله میکردند، اهالی در این غارها پنهان میشدند. جالب است که وقتی به نزدیکی این روستا برسید، نمیتوانید خانههای آن را ببینید؛ حتی در فاصله نزدیک هم باید با دقت نگاه کنید تا بتوانید حیلهور را مشاهده کنید.
همین مخفیبودن بر شگفتی حیلهور میافزاید. درباره قدمت روستای حیلهور هم بهطور دقیق مشخص نیست و نیازمند پژوهشهای باستانشناختی است. اما بر اساس قطعه سفالهایی که در اطراف این روستا پیدا شده، احتمال میرود از قرن ۷ تا ۱۲ هجری قمری یعنی از دوره ایلخانی تا عصر صفوی زندگی در آن جریان داشته است. همچنین در شمال غربی روستا و در فاصله ۳۰۰ متری آن قبرستانی وجود دارد که قدمت باستانی حیلهور را تأیید میکند.
مردمان حیلهور، خانههایشان را در میان رسوبات آتشفشانی و در دل زمین کنده اند و این خانهها شبیه زاغه هستند. تخمین زده میشود حدود ۲۰۰ خانه در این روستا وجود دارد، اما متأسفانه همه آنها شناسایی نشدهاند و بسیاری از آنها یعنی تقریبا ۱۴۵ خانه زیر سیلابها مدفون شدهاند، برای این که حیلهور در بخش پایینى دامنه بین شیب زمین و کوه قرار گرفته است. همین قرارگیری موجب شده است تا در زمان بارندگی آب وارد بخشهای مختلف روستا شود و به مرور زمان خانهها را پر از گل و لای کند. البته تاکنون حدود ۵۵ خانه تخلیه شده و در معرض بازدید گردشگران قرار گرفته است.
فضاهای موجود در حیلهور در طول سالهای متمادی از گل و لای و سیلابها پرشده بود که سازمان میراث فرهنگی در سال ۸۴ حدود۵۵ مورد آنها را خالی کرد و ممکن است در آینده دهها مورد دیگر را از زیر خاک بیرون آورد؛ بنابراین حیلهور در آینده محلی خواهد شد برای تحقیقات و پژوهش محققانی که در حوزه معماری، جامعهشناسی، مردم شناسی و باستانشناسی قصد پژوهش دارند.
معماری این روستا و خانههای آن در زیر زمین بهگونهای است که در فصل زمستان، داخل خانهها گرم و در تابستان هم هوای داغ تابستانی از بیرون به داخل نفوذ نمیکند و ازاینرو هوای درون خانهها خنک است. این معماری هوشمندانه، باعث شده تا زندگی در این خانههای زیرزمینی امکانپذیر شود. طبق آن چیزی که از آن روزگارها باقی مانده است، این خانهها دارای فضاهای مختلف همچون اتاق، آشپزخانه و انباری هستند. دلایلی هم وجود دارد که نشان میدهد اهالی این روستا کشاورز و دامدار بودهاند.
به عنوان مثال در کنار خانهها، آخور یا اسطبل برای حیوانات به صورت جداگانه ساخته شده تا حیوانات هم از گرمای خانهها بهرهمند شوند و این نشان میدهد بیشتر مردم ساکن در این خانهها به دامداری و کشاورزی مشغول بودند. همچنین در داخل برخی از واحدهای زیستی فضاهایی به عنوان تنور کشف شده که احتمال میرود از این مکانها برای پخت و پز یا به عنوان سیستم گرمایشی استفاده میشده است. فرشبافی، گلیمبافی و ورنیبافی هم دیگر از هنرها و فعالیت مردمان این دیار بوده است که با توجه به متروکهشدن این جا در حال حاضر هیچ خبری از آن نیست.
هنوز به طور قطعی علل متروکه شدن این روستا را نمیتوان توضیح داد چرا که تحقیقات کافی در این خصوص انجام نشده تا بتوان پی برد که آیا اهالی روستای کندوان قبل از مهاجرت در این روستا سکونت دایمی داشتند یا فقط در بعضی زمانها آن جا بودند. همچنین تعداد افرادی که در آن جا زندگی میکردند هم مشخص نیست؛ بنابراین این که چرا روستای حیلهور متروکه شده است به طور قطعی بیان نشده؛ اما احتمال میرود علت ترک این روستا حمله مغولان باشد که در قرن ۷ هجری قمری اتفاق افتاد. با این حمله مردمان حیلهور برای حفظ جانشان به صخرههای قابل دفاع کندوان که در نزدیکیشان قرار دارد، پناه بردند و تجربه کندن خانه در دل زمین را این بار در صخره به کار بردند و روستای کندوان شکل گرفته است.
احتمال دیگر درباره متروکه شدن آن به یک گودال آب میگردد که اهالی از آن استفاده میکردند و بعد از یک مدت، خشک شده است. همانطور که گفته شد معمارى روستاى حیلهور نشان مىدهد که زندگى دام و انسان درکنار هم در جریان بوده و کاوشگران همچنان به دنبال شباهتهاى موجود بین روستاى حیلهور و روستاى کندوان هستند و گمان مىکنند علت متروکه شدن روستاى حیلهور، کوچ احتمالى اهالى آن به روستاى کندوان بوده است.