روز جمعه ۱۲ مرداد ۱۳۵۸، انتخابات مجلس بررسان قانون اساسی [خبرگان]در سراسر ایران برگزار گردید و در نتیجهی آن ۷۳ نفر از سراسر ایران برای این مجلس برگزیده شدند که از میان آنان تنها نام یک زن به چشم میخورد، منیره گرجی که یکی از ده تن نامزد منتخب تهران بود. او مفسر قرآن، و در آن برهه ۵۰ ساله بود. منتخبان این مجلس باید روی پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی کار و آن را نهایی میکردند. روز یکشنبه ۲۱ مرداد نتایج این انتخابات نهایی شد و در همان روز خبرنگار کیهان با منیره گرجی تنها زن منتخب این مجلس به گفتگو نشست که بخشهایی از آن را در پی میخوانید:
نقش زن را در جامعهی اسلامی و انقلابی ما چگونه میبینید. با توجه به اینکه گروهی با استنباط غلط در این زمینه ظاهرا مسئلهای به وجود آوردهاند.... به نظر من اگر کسی که قرآن و اسلام را شناخته باشد یعنی روح اصلی قرآن و سنت رسول را بشناسد اینجور تخطئهها و مطرح کردن مسئله نارواست و من فکر میکنم کسانی که اینگونه دربارهی این مسئله اظهار نظر میکنند عمیقا اسلام را نشناختهاند و حتی اگر ما تاریخ صدر اسلام را ندانیم و فقط به قرآن در حال حاضر رجوع کنیم میبینیم که زن هم مانند مرد پس از طی مراحلی در مسیر کارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قرار میگیرد.
قرآن در سورهی احزاب در آیهی ۲۲ و بهویژه از آیهی ۲۰ به بعد وقتی که جنگ احزاب را شرح میدهد اشاره به این مسئله میکند که «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» یعنی این طرحی که پیامبر میدهد برای همگی ما یک الگوست و ما میبینیم که پیامبر بعد از جنگ احزاب که یک انقلاب بزرگی است و وضع مدینه و اسلام عوض میشود پس از یک نصیحت کوتاه از زنان میخواهد که از تجملپرستی خودداری کنند و در مسیر تقوی و زکات و نماز، چون برادران در جهت سازندگی شروع به کار کنند. بعد از این آیات دقیقا قرآن هر صفتی را که دربارهی مردان مسلمان میآورد دربارهی زنان هم عینا همان صفات را نقل میکند؛ المسلیمن، مسلمات، مومنین، مومنات... تا الی آخر تا به جایی که میرسد که «وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا» زنان و مردانی که ترویجکنندهی دین خدا هستند. حالا دین خدا چیست؟
دین تمام رابطههای بین انسان و انسان، انسان و جامعه و انسان و خداست؛ یعنی تداوم روابط انسانها را در تمام مراحل اعم از زندگی مادی و معنوی شامل میشود «ذاکرین الله اوالذاکرات» زنها و مردانی که در مسیر و پیشبرد جامعه به سوی یک نظام توحیدی به سوی الله شرکت میکنند و من تعجب میکنم چگونه است با این همه آیات و براهین روشن آنجور اظهار نظرها میشود و باز هم در قرآن میبینیم وقتی که بنیانگذار خانهی توحیدی و سبیل یک نظام توحیدی حضرت ابراهیم معرفی میشود و او تنها نیست «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی...» و حتی بنیانگذار مکه هاجر است و اولین کلنگ را او به زمین میزند یک زن با یک طفل شیرخوار نظام یک شهر را ترسیم میکند با این همه مفاهیم روشن چگونه میتوان گفت که یک زن در نظام اجتماعی سهمی نداشته باشد و به نظر من طرح این سوالات با بودن قرآن و سنت رسولالله غلط است، خانهی همسران حضرت محمد (ص) در حجرههایی در داخل مسجد است یعنی در بطن اجتماع و اگر بنا بود زن در جامعه نباشد چطور پیامبر چنین کاری را میکرد؛ و حتی وقتی که عایشه با امیرالمومنین آن جنگ ضد انسانی را شروع میکند ایراد حضرت امیر به عایشه از این جهت نیست که چرا در یک کار صد درصد سیاسی نظامی شرکت کرده است بلکه فقط به این دلیل است که چرا فریب طلحه و زبیر را خورده است.
به نظر شما با توجه به بینش توحیدی، مسئلهی آزادی زن چگونه تفسیر میشود و حدود این آزادیها کدام است؟
البته آزادی در جامعهی ما مفهوم غلط را در خود بارور کرده و بعضیها آن را با هرج و مرج یکی گرفتهاند و به نظر من باید آزادی در محدودهی قانون باشد. نهتنها در اسلام بلکه در هر نظام فکری دیگر، و اساسا محال است بدون وجود قانون زندگی کرد. منتها فرق عمدهی اسلام با مکاتب دیگر این است، در این مکاتب قوانی به وسیلهی انسانها وضع میشوند ولی در اسلام این قوانین از مصدر وحی صادر شده و در حقیقت قانونگذار واقعی خداوند است و در بینش اسلام در محدودهی قوانین خداوندی چه زن و چه مرد آزاد هستند از این قوانین در طریق رشد انسانی استفاده نمایند و مسئلهی اجازهی زن از شوهر نیز در حقیقت بر خلاف تمام عقاید رایج یک شور و مشورت است، چون خانواده واحد اجتماعی است و زن تربیت فرزند را به عهده دارد و در حقیقت این زن است که زندگی را در دست دارد و حافظ و نگهبان نظام خانواده است و طبیعی است وقتی زن این پایگاه و سنگر را برای مدتی ترک میکند همسر خود را در جریان امر قرار دهد.
با توجه به اینکه در نظامهای مبتنی بر شرک، زن وسیلهای مصرفشده و در حقیقت حتی مسئلهی کار کردن زن در خارج خانه نیز در جهت این اهداف نظامهای طاغوتی است، کار کردن زن در خارج از خانه و مشارکت وی را در باروری اجتماع چگونه توجیه میکنید؟
البته آیات فراوانی در قرآن اشاره به حق حاکمیت زن به دسترنج و کار خود کرده «لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْ» بنابراین هم زنها میتوانند کار کنند و هم مردها و همانطور که میبینید هر دو مالک حاصل کار خود میباشند.
فکر میکنید نقش زن با توجه به مطالبی که گفتید به اندازهی کافی در پیشنویس قانون اساسی ترسیم شده است؟
من فکر میکنم اصلا جدا کردن زن از انسانها و مطرح کردن به صورت فردی صحیح نباشد و اگر بگوییم که در متن پیشنویس راجع به آزادی انسانها چه نوشته شده خوب طبیعی است که زن هم در شمار انسانهاست و بنابراین از هر آزادی و حقوقی که هر انسانی برخوردار است ما هم باید برخوردار باشیم ولی آن سه اصلی که دربارهی حقوق خانواده صحبت کرده که فکر میکنم اصول ۱۱ و ۱۲ و ۱۳ باشد چندان روشن و مبین نیست... یعنی تحکیم نشده و به نظر میرسد که میشود خلاف آن را انجام داد و باید حقوق خانواده را کاملا طبق قرآن بنویسند....
با توجه به اینکه در بین ۷۳ نمایندهی شرکتکننده در مجلس تنها نمایندهی زن شما هستید لطفا بفرمایید چه احساسی دارید؟
اولا من از این بابت بسیار متاسفم که چرا فقط من یک نفر هستم، اما اینکه در بین این اکثریت بسیار چگونه باید بود من اعتقاد دارم که آن اکثریت نیز هرگز نمیخواهند قدمی بر خلاف مسیر خدا بردارند و فکر میکنم که همگی با خلوص و تعهدی که در برابر خدا و خلق خدا دارند من هیچگونه احساس تنهایی و ضعف نخواهم کرد و به این حرف کاملا معتقدم و امیدوارم در مورد خوم نیز هوی نفس بر من پیروز نگردد که خدای ناکرده خلاف فرمان خدا بروم، آنچه حکم است آن اجرا شود حالا خواه پسند اکثریت باشد خواه نباشد...