زیسان: «گودزیلا منهای یک» آخرین نسخه از مجموعه فیلمهای علمی-تخیلی گودزیلا ساخت ژاپن است که اخیرا در آمریکا اکران شده است. تماشاگران این فیلم را پسندیده و منتقدان آن را یکی از بهترین نسخههای گودزیلا طی هفتاد سال اخیر دانستهاند.
داستان فیلم در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم آغاز میشود. کویچی، خلبان کامیکازه (انتحاری)، تصمیم میگیرد به جای اینکه برای کشورش خودکشی کند، به بهانه مشکل موتور در یک پایگاه نظامی در جزیرهای دورافتاده فرود بیاید. بلافاصله گودزیلا ظاهر میشود و همه به جز کویچی و یک مکانیک را میکشد.
چند ماه بعد، پس از بمباران اتمی ژاپن، کویچی به توکیو برمیگردد و میفهمد که والدینش کشته و خانهشان ویران شده است. او یک زن جوان به نام نوریکو که از نوزادی یتیم نگهداری میکند را نجات میدهد، و بعد آنها با هم دوست میشوند و همگی در یک خانهخرابه با هم زندگی میکنند. در این مدت کویچی از بیعملی خود در ماموریت کامیکازه و همچنین در جزیره دورافتاده در عذاب وجدان است.
در همین حال، به دلیل آزمایش هستهای آمریکا در اقیانوس آرام، گودزیلا اتمی و قویتر میشود و به توکیو حمله میکند. در این حمله نوریکو ظاهرا کشته میشود. این حادثه کویچی را مصمم میکند تا یک بار برای همیشه با ترسهایش و وجداندردش روبرو شود و به مقابله با گودزیلا برود.
کویچی برای جبران بیعملی خود در جنگ جهانی، که به سرزنش وی توسط مکانیک و همسایگان انجامیده بود، تصمیم میگیرد از طریق مأموریت انتحاری به سبک پرواز کامیکازه خودش را سوار بر هواپیما به گودزیلا بکوبد و او را نابود کند. اما این پایان ماجرا نیست، و فیلم کویچی و ما را به جاهای جالبتری میبرد.
گودزیلا از همان آغاز در دهه ۱۹۵۰ به عنوان نمادی از ویرانی هستهای که ژاپن در جنگ متحمل شده دیده شده است. گودزیلا منهای یک این جنبه هیولا را نگه میدارد، و بُعد درگیریهای روحی روانی شخصی کویچی با خودش و با گودزیلا را به آن میافزاید، که باعث میشود این فیلم به یک درام خوشساخت تبدیل شود.