راز بقا: چند میلیارد سال پیش ما انسانها موجودات دیگرگونهای بودیم. با گذشت زمان، بر اثر تکامل، ما به به طرز شگفتانگیز و پیچیدهای به انسانِ امروزی تبدیل شدیم. جالب آن که با رشد هرچه بیشتر انسانها، آنها آنقدر به دور خود چرخیدند تا کوچک و کوچکتر شدند.
به گزارش راز بقا، مردم امروزِ جهان نسبت به یک یا دو قرن پیش بسیار بلندتر هستند، که ممکن است واضحترین مثالی باشد که ما از تکامل جلوی چشممان داریم. در واقع، این اصلاً تکامل نیست. تکامل بسیار کندتر از اینها عمل میکند. افزایش قد افراد در مقایسه با وضعیت آنها در دو قرن گذشته، با جنگهای بسیار، کاملاً به بهبود تغذیه مربوط میشود.
پس باید دیدگاه خود را به چندین هزار سال پیش گسترش دهیم؛ جایی که زمانِ بیشتری برای تکامل شگفتانگیز انسان وجود دارد. برای اینکار، بیایید به بررسی اسکلتهای انسانهای پارینه سنگی بپردازیم. برای کاهش تعداد متغیرهای موجود، ما به یک مکان نسبتاً محدود، فقط اروپا، پایبند هستیم.
با نگاهی به اسکلتهای بسیار قدیمی که به قبل از یک رویداد اقلیمی عظیم که یخچالهای طبیعی را در ۲۰۰۰۰ سال پیش جابهجا کرد، مربوط است، نمونه اسکلتهای نر را میبینیم که به طور متوسط ۱۷۹ سانتیمتر ارتفاع دارند. این اندازه قد، بسیار بلندتر از مردم یک قرن پیش است و بیشتر از میانگین قد مردان در بسیاری از کشورهای اروپایی امروزی است. درواقع میانگین قد در دوره نوسنگیِ پسین، هشت اینچ کمتر شده است.
مسئله ممکن است دوباره به تغذیه انسان برگردد. در مورد رژیم پالئو شنیده اید؟ در عصر پارینه سنگی، مردم از گوشت و سبزیجات استفاده میکردند. پس از آن، ما کشاورزی را اختراع کردیم و به کربوهیدرات روی آوردیم و این همه چیز را تغییر داد.
با این حال، ممکن است کمتر از همیشه مربوط به نوع غذایی باشد که مردم میخورند و بیشتر به میزان غذایی که میتوانستهاند به آن دسترسی پیدا کنند، مربوط شود.
برای چندین هزار سال، پس از دورهای که این اسکلتها نشان میدهند، مردم نمیتوانستند غذای کافی پیدا کنند. این تمام دلیلی بود که ما انسانها کشاورزی را اختراع کردیم.
اکنون میدانید که چگونه انسانها ممکن است در طول نسلها کوتاهتر شوند، بدون هیچ تغییر ژنتیکی. همچنین این امکان وجود دارد که انسانها واقعاً تکامل یافته و کوچک شوند و گونهای کاملاً جدید را تشکیل دهند.
بد نیست انسانِ هومو فلورسینسیس (Homo floresiensis) را ببینید، که اولین نمونه آن «هابیت» نام داشت:
هومو فلورسینسیس همزمان با انسانها زندگی میکردند، اما قد آنها کمتر از ۱ متر و ۲۰ سانتیمتر بود. این احتمال وجود دارد که آنها از نسل هومو ارکتوس، گونهای بلندتر باشند. نمونههایی از فلورسینسیسها در جزیره فلورس اندونزی پیدا شدند که به نظر میرسید فرآیند کوتولهگی جزیرهای (Insular dwarfism) را طی کرده بودند.
کوتولهگی جزیرهای فرآیند و وضعیت حیوانات بزرگ است که در پی تکامل اندازه بدنشان کاهش پیدا میکند. این تغییر وقتی اتفاق میافند که جمعیت آنها به یک محیط کوچک، در درجه اول جزایر، بعد مکانهایی مانند غار یا دره، محدود میشود.
برای مثال ماموتهای که در کرت پیدا شدند به ماموتهای کوتولهای تبدیل شده بودند که بلندتر از کمر انسان امروز نیستند. همچنین دایناسورها نیز تمایل به کوچک شدن داشتند. این ممکن است به این دلیل باشد که در این شرایط، حیوانات از کوچکتر بودن بیشتر از قدرت بیشتر سود میبرند.
انسان امروزی نیز در فرآیند تکامل همین روند را طی کرده است. به مروز زمان به دلیل شرایط و محیط زندگی کوچکتر شده است.
زایمان سخت است. مشکل اینجاست که سر نوزاد در مقایسه با کانال لگن بسیار بزرگ است. شاید سوال این باشد که چرا لگن و کانالهای لگنی زنان به گونهای تکامل نیافته اند که به راحتی، سرهای بزرگ نوزاد را در خود جای دهند؟! خصوصا اینکه تعداد بسیار زیادی زن و نوزاد در هنگام زایمان جان خود را از دست دادند. فشار تکامل بسیار زیاد بوده است.
پاسخ سرراست این است: تکامل جادو نیست! این معمولاً توضیح درستی است که در پس هر نقص فرضی در چگونگی تکامل گونهها وجود دارد. همچنین ممکن است بر اساس سرعت تکامل مغزهای بزرگ، زمان کافی برای تکامل صحیح لگن نداشتهایم.
به گزارش زیسان، دانشمندانی که هرگز به پاسخهای آسان رضایت نمیدهند، دلایل احتمالی دیگری را پیشنهاد کرده اند. شاید کانالهای بزرگتر لگن، مضرات تکاملی را به همراه داشته باشد که بر مزایای زایمان آسانتر برتری دارد.
به نظر میرسد که در سالهای اخیر فشار تکاملی روی باسن وجود داشته است. مادران بیشتری نسبت به قبل به سزارین نیاز دارند (به غیر از تعداد بسیار بیشتری از بیمارانی که صرفاً به انتخاب خود سزارین میکنند).
درنتیجه برخی از دانشمندان ادعا میکنند که این اثباتی بر تکامل در عمل است. بر اساس این منطق، سزارینها یک واکنش زنجیرهای ایجاد میکنند. هنگامی که سزارین رایج شد، زنانی که در غیر این صورت در هنگام زایمان جان خود را از دست داده بودند، زنده ماندند و ژنهای آنها در داشتنِ باسن کوچک نیز زنده ماند و تکثیر شد.
مغزهای بزرگ برای انسانهای باهوشتر ساخته شده اند، گویی این بدیهیترین چیز در جهان است. با این حال، تکامل مغز یک موضوع ساده برای رشد در طول چندین نسل نیست. چراکه انسانها ۲۰۰۰۰ سال پیش مغز بزرگتری نسبت به الان داشتند. به طور متوسط مغز انسان به اندازه یک توپ تنیس، در حد فاصل آن زمان و اکنون کوچک شده است.
مغزهای بزرگتر همیشه مغزهای باهوشتر نیستند. به عنوان مثال، وقتی گفتیم که مغزها به اندازه یک توپ تنیس کوچک شده اند، در واقع منظور ما مغز مردان است، زیرا مغز زنان کوچکتر است و به مقدار کمتر (اما متناسب) کوچکتر شده است. با این وجود علم توانسته تعیین کند که زنان به اندازه مردان باهوش هستند.
درنتیجه ما اکنون باهوشتر از انسانهای باستانی هستیم. بنابراین، شاید مغزها تنها به این دلیل کوچکتر شدند که کارآمدتر شوند.
به گزارش راز بقا، ما فقط اندازه مغزهای باستانی را میدانیم، نه ساختار یا پیچیدگی آنها را. این احتمال وجود دارد که مغزها از قدرت کمتری برخوردار شدهاند، زیرا جامعه مغز ما را مکیده است. برخی از دانشمندان علوم شناختی به این نتیجه رسیده اند که زمانی که انسان پیوندهای اجتماعی ایجاد کرد، مغزش به سرعت کوچک شده و عملکرد خود را از دست داد.
بعد از اینکه به یکدیگر تکیه کردیم، شناخت فردی اهمیت کمتری پیدا کرد، بنابراین شاید فشار تکاملی در این رابطه کمتر به نفع هوش عمل کرد.